درباره وبلاگ

عشق یعنی اشک توبه در قنوت خواندنش با نام غفار الذنوب عشق یعنی چشمها هم در رکوع شرمگین از نام ستار العیوب عشق یعنی سر سجود و دل سجود ذکر یا رب یا رب از عمق وجود . . . ----------------------------------- یارب ز تو دل به هرکه بستم توبه بی یاد تو هرکجا نشستم توبه صدبار شکستم و ببستم توبه زین توبه که صدبار شکستم توبه ----------------------------------- به شهرعاشقانه ی ماخوش اومدین ماسعی می کنیم بهترین مطالب رو ازخدا.ازآرامش.ازعاشقی براتون بزاریم ممنون ازخوبیتون
آخرین مطالب
نويسندگان
شهرعاشقی
هرچی دل تنگت بخواد
یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 1:1 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

در شما یک انگیزش قوی ایجاد گردیده که شما را به دستیابی هدف و یا آرمانی مشتاق میسازد. شما جسور، بی باک، قوی و مهار نشدنی گشته اید. اما یکباره واقعیت چهره خود را می نمایاند. و خیلی زود آن لحظات پر شور به تاریخ می پیوندد. آن همه انگیزش و اشتیاق به کجا رفت؟ انگیزش اولیه با گذشت زمان به تدریج محو گردیده، و ایستایی، تنبلی و مقاومت نسبت به تغییر و تحول جای آن را میگیرد. ترسها، بهانه ها و عقاید محدود کننده شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند. اما علت ناپایداری انگیزش ها در چیست؟

 

1- انگیزش احساسی: انگیزش های احساسی خیلی زود ناپدید میشوند. ایده های بزرگ شما اکنون ناممکن و غیر عملی بنظر می رسند. تاکنون چندین مرتبه این ایده های گذرا به ذهن شما خطور کرده اند؟ "من تصمیم دارم کسب و کار مستقل خود را تاسیس و راه اندازی کنم" و یا "من هر طور که شده وزن کم خواهم کرد" اما چند دقیقه یا چند روز بعد همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است؟ شما در حفظ آن سطح انگیزش نخستین در طول مرحله عمل و تا دستیابی به هدف ناتوان میباشید. این انگیزش ها مانند یو یو بوده و اثرشان دایمی نیست. اما انگیزش های عقلانی آن روی سکه می باشند. هنگامی که شما برای انجام کاری دلایل، توجیهات و استدلالهای عقلانی کافی و محکمی داشته باشید، دیگر دست به عمل زدن و دستیابی به اهداف دشوار نبوده و مستلزم انگیزشهای احساسی تکرار شونده نخواهد بود. برای مثال چنانچه به این امر واقف باشید که فعالیت بدنی یک عمل منطقی است و برای سلامتی شما مفید است، دیگر نیازی ندارید تا هر روز خود را از لحاظ احساسی شارژ کنید.

 

2- افراد منفی: افراد منفی همیشه در کمین هستند. آنها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، خودآگاه و یا ناخوداگاه میکوشند تا شما را از رسیدن به اهدافتان بازدارند. آنها شما را مایوس کرده و به شما چنین القا کرده که "نمی توانید" و یا  هدفتان "عملی و دست یافتنی نیست". علت آن نیز واضح است، چراکه خودشان "نمی توانند" و "نتوانسته اند." چنانچه شما به موفقیت دست یابید، اعتبار آنها به خطر می افتاد، بنابراین آسان ترین راه را انتخاب میکنند: نگه داشتن شما در سطح خودشان و ممانعت از پیشرفت شما. اینگونه افراد الزاماً افراد غریبه نیستند، بلکه ممکن است نزدیکترین کسان شما و صمیمی ترین دوستان شما باشند.

 

3- هدفهای کوچک: چنانچه اهداف خود  را کوچک و غیر چالش برانگیز انتخاب کنید، در شما انگیزش کافی برای رسیدن به آنها ایجاد نخواهد شد.

 

4- ترسها: منشاء ترس ها عدم آگاهی و دانش است. با آموزش دیدن و فراگیری مهارتها میتوانید بر ترس خود چیره شوید. بلاتکلیفی و تردید ترس می پروراند. اما دانش و علم آن را نابود میسازد. آیا شما در انجام کاری که در آن مهارت دارید، هراس دارید؟ مسلماً خیر اما چنانچه در کاری ناآزموده و بی تجربه باشید، از انجام آن می هراسید و طفره میروید. تعهد به فراگیری و مهارت یافتن در کاری که در شما ایجاد ترس میکند، لازمه غلبه بر ترس است. برای مثال اگر می ترسید در جمع صحبت کنید، مهارتهای سخنرانی در جمع  و فن بیان را فرا گیرید.

 

5- عدم علاقه: وقتی شما به هدفی علاقه ندارید و از اعماق وجودتان خواهان نیستید، قوی ترین انگیزش ها نیز در شما اثر نخواهند کرد. برای مثال اگر شما به بازیگری علاقه مند بوده، اما در رشته پزشکی در حال تحصیل باشید، دیر یا زود ضمیر ناخودآگاه شما در مقابل رسیدن به هدف غایی شما که همان پزشک شدن است، خواهد ایستاد. چراکه شما خوب به این مسئله واقف هستید که رشته پزشکی آرمان و خواسته حقیقی شما نیست.بنابراین بدنبال اهدافی بروید که حقیقتا به آنها علاقه دارید،بدون توجه به مخالفتها و نوع تفکر دیگران نسبت به خود و اهدافتان.

 

6- اهداف غیر واقعی: مراقب باشید که اهدافتان خارج از توان شما نبوده و دست یافتنی باشند.

 

7- دست کشیدن از تلاش: دست کشیدن به مثابه برگشت به نقطه آغازین مسیر دستیابی به هدف است. و زمان، انرژی، پول و خیلی چیزهایی که به هدر رفته اند. دست کشیدن از اهداف و برنامه ها بسیار پر هزینه تر از یافتن راه حل برای مشکلات و موانع میباشد. البته جدای از احساس ناکامی ای که احساس میشود. بنابراین هیچ چیز را ناتمام و در نیمه راه رها نکنید.

 

8- ترس از شکست: شما بایستی بیاموزید تا ریسک پذیر باشید. شکست یک محصول جانبی خیالپردازی و خلاقیت است. شکست شما را به چالش می کشاند که بیشتر ریسک کنید، و به شما می آموزد تا به تلاش خود تا دستیابی به هدفتان ادامه دهید. موانع همواره وجود دارند، بنابراین آنها را پیش بینی کرده و انتظار بکشید. با سماجت و پشتکار پیش روی کنید و هرگز متوقف نشوید. برای موفقیت مصمم باشید. تمام احتمالات و گزینه ها (حتی غیر متعارف و غیر معمول) را بمنظور حذف موانع پیش رو امتحان کنید. به خود بقبولانید که شکست یک گزینه نیست.

 

9- عدم تعهد به دستیابی به اهداف: برای ایجاد تعهد لازم است یک سری دلایل مجاب کننده و و الزام آور پدید آورید. برای مثال دوستان و خانواده خود را در جریان اهداف خود قرار دهید. اکنون از آنجایی که غرور، اعتبار و خوش قولی شما به مخاطره می افتد، انگیزش شما پایدارتر و دستیابی به هدف محتمل تر خواهد بود.

 

10- برای دستیابی به اهدافتان از افراد مجرب و کارآزموده کمک بگیرید. و یا برای رسیدن به اهدافتان یک همراه  با اهداف مشترک بیابید. یافتن همراه از سویی به شما قوت قلب میدهد که تنها نیستید و از سوی دیگر با ایجاد حس رقابت موجب پایداری انگیزش در شما میشود.

 

11- عادات و رفتارهایی که شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند، تغییر دهید. و همواره بروی هدف اصلی متمرکز شوید و اجازه ندهید مسایل حاشیه ای شما را از هدف اصلی تان منحرف سازد.

 

12- ایمان داشته باشید که هدفتان منطقی، دست یافتنی و عملی است و موفقیت میسر است.

 

13- به خاطر داشته باشید برای دستیابی به اهداف باید با ایستایی و تنبلی جدالی همیشگی داشته باشید و بر آنها غلبه کنید.

روانشناسی - روش های موفقیت - چرا انگیزش ها رنگ می بازند



یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 12:56 قبل از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

- هیچ چیز بیهوده تر از با جدیت و تلاش انجام دادن کاری نیست که اصلاً نباید انجام شود!

 

- همیشه به خاطر داشته باشید که تصمیم خودتان برای موفق شدن از هر چیز دیگر مهمتر است.

 

- سعی نکنید فقط انسانی موفق باشید، سعی کنید انسانی با ارزش باشید.

 

- موفقیت کلید خوشبختی نیست. خوشبختی کلید موفقیت است. اگر از کاری که انجام می دهید خرسند و راضی باشید، حتماً موفق خواهید شد.

 

- اگر بیشتر به طبیعت و خوبیهای بی حد و حصر جهان نظاره کنید، اگر تلاش کنید تا به افق های وسیعتری از اندیشه و عمل دست یابید، اگر از درون احساس آرامش کنید، روزی توام با موفقیت را سپری کرده اید.

 

- رمز موفقیت در دنبال کردن هدف بدون مکث و درنگ است. ولی موفقیت چیست؟ من موفقیت را در تشویق تماشاچیان نمی بینم، موفقیت در رضایت خود از کاری است که انجام داده ام.

 

- رمز موفقیت در استواری در قصد و نیت است.

 

- نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

 

- دیروز جرات مبارزه داشتیم، و امروز شهامت موفقیت.

 

- کسی به موفقیت دست می یابد که خوب زندگی کند، زیاد بخندد و زیاد دوست بدارد. کسی که احترام افراد عاقل و فرزانه را جلب کرده باشد و کودکان خردسال را دوست بدارد. کسی که دنیا را بهتر از آنچه یافت، ترک کند، چه با بزرگ کردن یک فرزند صالح، چه سرودن شعری زیبا، و چه با نجات دادن یک انسان. کسی که مورد تحسین منتقدان باشد و خیانت دوستان را تحمل کند. کسی که همیشه زیبایی های دنیا را ستایش کند. کسی که بهترین خصوصیات افراد را ببیند و بهترین ها را تقدیم آنها کند. کسی که زندگیش یک الهام باشد و خاطره اش یک نیایش.

 

- فاصله بین دیوانگی و نبوغ فقط با موفقیت اندازه گیری می شود.

 

- هر لحظه را دوست داشته باشید. گل ها در تاریکی رشد می کنند. به همین دلیل هر لحظه از ارزش زیادی برخوردار است چون روی کل تاثیر می گذارد. رمز موفقیت در زندگی، در موفق بودن در تک تک آن لحظه هاست.

 

- انسان موفق کسی است که قادر است با آجرهایی که دیگران به سویش پرتاب میکنند، پایه و بنیادی محکم و استوار برای خود بسازد.

 

- فرصت های کوچک همیشه مقدمه ای برای موفقیت های بزرگ است.

 

- این خواست و اراده ی ماست که آینده مان را شکل می دهد. موفقیت و شکست ما نتیجه عمل خودمان است نه کس دیگری. این خودمان هستیم که می توانیم هر مانعی را از پیش پایمان برداریم یا اینکه در این راه پر پیچ و خم گم شویم. انتخاب ما، مسئولیت های ما، موفقیت ها و شکست های ما هر چه که باشند، کلید سرنوشتمان در دست خودمان است.

 

- من قیمت موفقیت را می دانم: فداکاری، تلاش، و از خود گذشتگی مداوم برای رسیدن به آنچه که می خواهید اتفاق بیفتد.

 

- همیشه چیزهایی اتفاق می افتد، که واقعاً آنها را باور داشته باشید. ایمان و باور است که باعث می شود چیزی اتفاق بیفتد.

 

- عقل سلیم در این است که یک روش را انتخاب کرده و آن را آزمایش کنید. اگر شکست خورد، آن را خیلی را خیلی راحت بپذیرید، و راهی دیگر را امتحان کنید. مهم این است که تلاش کنید.

 

- من موفقیتم را مدیون شنیدن بهترین نصیحت ها و انجام دقیقاً عکس آن می دانم.

 

- آنچه از زندگی نصیبتان می شود بستگی به این دارد که: با کودکان مهربان، با سالخوردگان دلسوز، با گرسنگان و با ضعیفان و قدرتمندان بامدارا باشید. چون ممکن است خودتان هم روزی یکی از اینها باشید.

 

- شکست ما باید پایه و بنیادی مستحکم برای پیروزی های آینده باشد.

 

- دوست دارم کارهای بزرگ و منحصر به فرد انجام دهم، اما وظیفه ام انجام کارهای کوچک و پیش پا افتاده است طوری که گویی کارهایی بزرگ و منحصر به فردند. دنیا نه فقط با اقدامات بزرگ و قدرتمندانه قهرمانان، بلکه با کارهای کوچک اما صادقانه کارگران پیشرفت می کند.

 

- بزرگترین تحسینی که تابه حال شنیده ام وقتی بود که کسی از من پرسید به چه فکر می کنم، و با علاقه به پاسخ من گوش داد.

 

- یاد گرفته ام که اگر کسی با اطمینان در راه امیال و آرزوهایش پیش رود، و تلاش کند تا آنطور که دوست دارد زندگی کند، با موفقیتی چشمگیر و غیرمنتظره روبه رو خواهد شد.

 

- اگر فکر می کنید می توانید، حتماً می توانید. و اگر فکر میکنید که نمی توانید، حق با شماست.

 

- نمی توانم فرمولی برای موفقیت به شما بدهم، اما می توان فرمول شکست را در اختیارتان قرار دهم و آن این است: برای خوشنود کردن دیگران تلاش کنید.

 

- به من یک کارمند ساده اما باهدف بدهید، تا به شما انسانی تحویل بدهم که تاریخ را دگرگون می سازد. یک قهرمان بی هدف به من بدهید، یک کارمند ساده تحویلتان میدهم.

 

- نمی توانید در رویا خودتان را جای شخصیت های مختلف بگذارید. باید چکش بزنید و یک انسان تقلبی جعل کنید.

 

- وارد مبارزاتی شوید که آنقدر بزرگ باشند که به حساب آیند و آنقدر کوچک باشند که بتوانید در آنها پیروز شوید.

 

- هیچ کس فقط با خوشحال و راضی بودن به کجایی نمی رسد.

 

- من موفقیت را با میزان کمک هایی که فرد به هم نوعان خود می کند، می سنجم.

 

- برای پرواز کردن باید مقاومت و پایداری داشته باشیم.

 

- برای موفق شدن باید اول باور کنیم که می توانیم.

 

- بزرگی در این نیست که کجا ایستاده باشیم، به این است که به کدام جهت در حرکت باشیم. گاهی باید در جهت باد و گاهی مخالف با آن حرکت کنیم. آنچه مهم است این است که باید حرکت کنیم، نه اینکه بی اراده در گوشه ای بنشینیم.

 

- کسی که سعی می کند تنها زندگی کند، هیچوقت به عنوان یک انسان موفق نخواهد شد. قلب او اگر به قلب کسی دیگر پاسخ ندهد، پژمرده می شود. ذهن او، اگر فقط انعکاس افکار خود را بشنود، پلاسیده می شود.

 

- رمز خوشنودی از کار در یک کلمه خلاصه می شود: مهارت. وقتی بدانید که چطور کارتان را به خوبی انجام دهید، از آن لذت خواهید برد.

 

- جوان ها چون نمی دانند چطور محتاط باشند، به ناممکن اقدام می کنند—و نسل به نسل به آن دست می یابند.

 

- انسانهای سطحی به شانس اعتقاد دارند. انسان های قدرتمند به علت و معلول معتقدند.

 

- کارهایی را باید انجام دهیم که خودمان به آن معتقدیم، نه آنچه مردم فکر می کنند. این قانون که هم در زندگی فکری و هم عملی دشوار می نماید، تفاوت بین پستی و بزرگی را ایجاد می کند. این کار از ای جهت دشوار است که همیشه آدم هایی وجود دارند که فکر می کنند بهتر از شما می دانند وظیفه تان چیست. برای زندگی کردن در جمع، راحت تر این است که دنبال حرف دیگران برویم و برای زندگی کردن در عزلت و تنهایی راحت تر این است که بر حسب اعتقادات خودمان زندگی کنیم. اما انسان عالی مرتبه کسی است که در میان جمعیت، استقلال شخصی خود را حفظ کند.

 

- اولین رمز موفقیت، خودباوری است.

 

- دیر یا زود، آنها که برنده می شوند، به توانایی خود ایمان می آورند.

 

- فقط آنها که جرات شکست خوردن دارند، موفق می شوند.

 

- اشتباه است اگر باور داشته باشیم که مردم از موفقیت، موفق می شوند. در اکثر موارد، از طریق شکست هایمان است که موفق می شویم. از هیچ قاعده اخلاقی و پند و اندرزی نمی توانیم به این اندازه درس بگیریم.

 

- این منتقد نیست که اهمیت دارد، یا کسی که از قهرمانان اشکالتراشی می کند. مهم همان کسی است که در میدان وجود دارد و صورتش از عرق، گرد و و خاک و خون پوشیده شده، کسی که دلاورانه می جنگد، اشتباه می کند و هر از گاهی خسته میشود. کسی که معنای اشتیاق و فداکاری را می داند و خود را در راهی با ارزش فنا می کند. کسی که اگر هم شکست بخورد، در اوج تلاش و مبارزه شکست خورده است و هیچگاه با کسانی که نه معنای پیروزی را می دانند و نه شکست را همنشین نیست.

 

- اکثر شکست ها نصیب کسانی شده است که نمی دانستند فاصله شان تا موفقیت چقدر نزدیک است و دست از کار کشیده اند.

 

- وقتی به پول، تحسین دیگران، و شهرت بی علاقه شدید، در نوک قله موفقیت قرار گرفته اید.

 

- کار را به این خاطر انجام دهید که کار خوبی است، نه اینکه چون فرصتی برای موفقیت به شما می دهد.

 

- برنده شدن هم یک عادت است، و متاسفانه از دست دادنی.

 

- بهای موفقیت، کار و تلاش زیاد است. من فکر می کنم اگر شما بتوانید بهای آن را بپردازید، در هر کاری موفق خواهید شد.

 

- این آزمایش نهایی یک انسان باشخصیت است: احترام او برای افرادی که هیچ ارزشی برای او ندارند.

 

- 6 خصوصیت مهم برای موفقیت: خلوص، صادق بودن با خود، فروتنی، ادب و مهربانی، خِرَد، نیکوکاری.

 

- افراد خوب از این جهت خوب هستند که حکمت و دانش خود را از طریق شکست به دست آورده اند. خیلی کم پیش می آید که کسی معرفت خود را از موفقیت به دست آورد.

 

- موفقیت یعنی از شکستی به شکستی دیگر رفتن بدون اینکه شور و اشتیاق خود را از دست بدهیم.

روانشناسی - روش های موفقیت - جملات و نقل قولهایی درباره موفقیت



یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 12:55 قبل از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

آیا کار کردنتان با لذت همراه است؟ آیا از اینکه مشغول انجام کار فعلی خود هستید، خوشحال هستید؟ آیا از اینکه هر روز صبح به منظور انجام کار خود از خواب بیدار میشوید، لذت می برید؟

 

تصورات غلط در مورد مسائل کاری می تواند مانع پیشرفت شما شود. شاید برخی از افراد معتقد باشند که: "قرار نیست کار لذت بخش باشد" ، "باید عزمتان را جزم کنید و با جدیت تمام به انجام کارهایتان بپردازید."

 

و یکی از بزرگترین تصورات غلط در این زمینه به این شرح است که: "اگر جدی باشم مردم فکر می کنند فرد مهمی هستم"؛ اما دیگر به این امر فکر نمی کنند که جدیت بیش از اندازه مشکلات بسیار دیگری نظیر: استرس، اضطراب، دردهای احساسی و شکست را نیز ممکن است به زندگی خود راه دهید.

 

اگر بخواهید مشکلات را با جدیت بیشتر حل کنید، مثل این است که رایانه ی شخصی تان خراب شده باشد و تصمیم بگیرید آنرا با چکش درست کنید. هر چقدر بیشتر تلاش کنید، مشکل شما حادتر می شود.

 

"زمانیکه زندگی جدی می شود، اهمیت فرد تقلیل می یابد و اثر او بر روی موضوع کمتر خواهد شد. اگر زندگی بیش از حد جدی گرفته شود، ارزش افراد می تواند تا حد صفر کاهش پیدا کند. رانندگی آنقدر جدی به نظر می رسد که می تواند ماشین را از هم متلاشی کند. تجارت آنقدر اهمیت پیدا می کند که راه شکست برای آن باز خواهد شد. ارتباط مستقیمی میان جنون و جدیت وجود دارد." "مشکلات و اوقات سخت در زندگی زمانی بوجود می آیند که میزان جدیت در زندگی به بالاترین میزان می رسد. ایتالیایی های عهد باستان واقعاً می دانستند که در یک چنین حالتی باید چه کاری انجام دهند؛ آنها به خوبی می دانستند که بهترین نوع درمان روانی خنده است."

 

 

12 تکنیک برای تنویر افکار

 

اگر با دیدی غیرجدی به زندگی خود نگاه کنید، ذهنتان می تواند تصویر روشنی از مشکلات پیدا کند. به این ترتیب حل کردن مشکلات ساده تر شده، اطرافیان به شما بیشتر کمک می کنند، و احتمالاً زندگی طولانی تر و موفق تری خواهید داشت.

 

این راهها را امتحان کنید تا به خودتان آموزش دهید که چگونه می توان زندگی را آسان گرفت:

 

 

1- عمداً از کاه برای خودتان کوه بسازید! از مشکلات کوچک برای خودتان بحران های بزرگ درست کنید. "من احساس بهتری داشتم اگر این کاغذها دقیقاً اینطوری به هم چسبیده بودند! نه اینطوری، اینطوری، دقیقاً اینطوری!"

 

2- از خودتان بپرسید: " آیا به خرج دادن جدیت بیش از اندازه در این مورد می تواند شرایط را بهتر از آنچه که هست کند؟"

 

3- بر روی نکات مثبت تمرکز کنید. "چه نقطه ی مثبتی در مورد این موقعیت خاص وجود دارد؟" "از چه منظر دیگری می توان به آن نگاه کرد؟" "چه نکته ی دیگری وجود دارد؟"

 

4- یک تغییر کامل و اساسی را در زندگی خود ایجاد کنید. به عنوان مثال تحصیلات خود را مجدداً از سر بگیرید، دل را به دریا بزنید، شغل جدیدی را شروع کنید و کسب و کارتان را به کلی تغییر دهید.

 

5- از خودتان بپرسید: "چه زمانی میمیرم؟ آیا در آن زمان راضی خواهم بود که چرا در مورد این مسئله اینقدر جدی برخورد کردم؟"

 

6- شرکت در یک بازی چالش برانگیز خیلی بهتر از این است که اصلاً در هیچ بازی شرکت نکنید. کلیه ی زوایای یک مشکل را در نظر بگیرید. به عنوان مثال یک مشکل خانوادگی شما را آزار می دهد؟ از خودتان سوال کنید: "اصلاً اگر خانواده ای نداشتم چه می شد؟ روی سرمایه گذاری هایی که کرده اید خیلی حساس هستید؟ چه میشد که اگر اصلاً هیچ پولی برای سرمایه گذاری نداشتید؟

 

7- اندازه مشکلات باید هم اندازه ی بازی که انتخاب کرده اید باشند. خوب سعی کنید بازی های بزرگتری را انتخاب کنید. اگر در مورد این مطلب که گیره های کاغذ را در کدام یک از کشوها گذاشته اید نگران هستید، پس بازی که انتخاب کرده اید، خیلی کوچک تر است. سعی کنید مسئولیت های خود را دو برابر کنید. برای خود اهداف بزرگتری برگزینید. زمانی به موفقیت می رسید که خیلی بزرگتر از آنچه که می توانید فکر کنید.

 

8- از حل کردن مشکلاتی که سبب می شود بیش از اندازه جدی شوید، بپرهیزید. اگر برخی از مشکلات را به حال خود وابگذارید، خود به خود حل خواهند شد.

 

9- کاری را که انجام می دهید، با کارهای دیگر مقایسه کنید. تصور کنید که اگر مسئول جمع آوری مالیات و یا راننده ماشین فاضلاب بودید چه می شد.

 

10- کاری کنید که همه ی اطرافیانتان احساس راحتی کنند.

 

11- به راه حل های عجیب و غریب و اوهام آمیز نیز فکر کنید. جالب ترین راهی که به واسطه ی آن می توایند مشکل خود را حل کنید چیست؟ اگر از طریق این راه به نتیجه برسید، خوشحال نمی شوید؟

 

12- برای یک لحظه قدری احمقانه فکر کنید. موهایتان را ژولیده کرده و برای یک لحظه دست از مهم به نظر رسیدن بردارید. خطا کنید و خودتان را کودن جلوه دهید.

روانشناسی - روش های موفقیت - جدیت زیاد میتواند منجر به تخریب موفقیت شود



یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 12:54 قبل از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

مردم همواره افراد توانمندی راکه در زندگی به موفقیتهای بزرگی نایل گشته اند و نیروی اراده و تادیب نفس از خود بنمایش گذارده اند را مورد ستایش و احترام قرار میدهند. افرادی که در تمام عرصه های زندگی تنها با نیروی اراده، تادیب نفس و بلند همتی زندگی خود را بهبود بخشیده، مهارتهای جدیدی را فراگرفته و بر مشکلات فایق آمده اند.

واقعیت آن است که این نیروهای باطنی مختص افراد بخصوصی نبوده و هرفردی قادر میباشد توسط آموزشهای عملی بدرجات رفیعی از نیروی اراده و تادیب نفس دست یابد. نیروی اراده و تادیب نفس مهمترین و سودمندترین عناصر برای دستیابی به موفقیت میباشند.

 

نیروی اراده چیست؟

 

نیروی باطنی برای اتخاذ تصمیمات، اقدام به کار، اداره و انجام اهداف و وظایف تا زمان تحقق یافتن آنها علیرغم تمام موانع، دشواریها، مشکلات و رنجهای درونی و خارجی. نیروی ارده توانایی غلبه بر تنبلی، وسوسه ها و عادات منفی و دستیابی به اهداف ولو آنکه آن اهداف دشوار، خسته کننده و مغایر عادات و خلق و خوی شما باشند.

 

تادیب نفس چیست؟

 

صرف نظر کردن از یک لذت و خوشی زود گذر و آنی به نفع یک هدف والاتر و بهتر. تادیب نفس توانایی تداوم عمل، افکار و رفتاری می باشد که به موفقیت و پیشرفت منتهی میگردند. تادیب نفس نوعی کنترل نفس میباشد که سبب نظم بخشیدن به جنبه های روحی-روانی، احساسی، فیزیکی و معنوی شخص می گردد.هدف از آن داشتن یک زندگی محدود و معین نبوده و مقصود ما نیز زندگی درویش گونه نمیباشد. تادیب نفس تنها یکی از ستونهای موفقیت و قدرت است. به شما قدرتی عطا میکند که تمام انرژی خودتان را بروی یک هدف متمرکز کرده و با پشتکار و سخت کوشی تا محقق گشتن آن از پای نایستید.

 

راهکارها

 

یکی از شیوه های کارآمد برای پرورش نیروی اراده و تادیب نفس امتناع از ارضاء و اقناع آرزوهای بی اهمیت و غیرضروری میباشد. هر فردی در زندگی دائما با آرزوها و وسوسه های بی حدی مواجه است که اغلب آنها به واقع بی اهمیت میباشند.شما با خودداری ورزیدن از ارضاء تک تک آنها خودتان را قدرتمند خواهید ساخت. با امتناع از آرزوهای بی ثمر، مضر و غیر ضروری بر خلاف عاداتتان رفتار کرده و نیروی درونی خود را تقویت کنید.

 

1- برای 1 یا 2 روز روزنامه مطالعه نکنید.

 

2- هنگامیکه احساس تشنگی کردید آب بنوشید، برغم میلتان برای نوشیدن نوشابه.

 

3- بجای استفاده از آسانسور از راه پله بالا و پایین بروید.

 

4- از اتوبوس یک ایستگاه بعد ویا قبل از مقصد اصلی خود پیاده گردید و باقیمانده مسیر را پیاده طی کنید.

 

5- برای یک هفته یک ساعت زودتر از موعد معمول به رختخواب روید.

 

6- هنگامی که وسوسه شدید که بستنی بخورید مقابل میل خود مقاومت کنید.

 

اینها تنها نمونه های معدودی از راهکارهایی میباشند که به تقویت نیروی اراده و تادیب نفس شما کمک می کنند. با نیروی اراده و تادیب نفس قادر خواهید بود تا کنترل زندگی خود را بدست گرفته، به اهدافتان دست یافته،زندگی خود را بهبود بخشیده و به آرامش خاطر برسید.

 

 

روانشناسی - روش های موفقیت - تقویت نیروی اراده و تادیب نفس



یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 12:54 قبل از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

واگذاری

 

واگذاری کارها به افراد شایسته یکی از تکنیک های بنیادین در عرصه ی مدیریت زمان به شمار می رود. با اتکا به این مهم، نه تنها بار سنگینی از روی دوش های خودتان برداشته می شود، بلکه می توانید فضایی را برای کارمندان خود ایجاد نمایید که در آن احساس قدرت و درایت بیشتری پیدا کنند. یکی از مولفه های پر اهمیت که می بایست در واگذاری امور مختلف به کارمندان در نظر گرفته شود، معین کردن حیطه ی قدرت و گستره ی اختیارات آنها می باشد. کارمندان باید به خوبی بدانند که تا چه حد می توانند خود مختار باشند و دامنه ی اختیاراتشان تا کجا گسترده شده است. اگر چنین مرزهایی را به خوبی به آنها تفهیم نکنید، نتیجه کار عکس آن چیزی می شود که انتظارش را داشتید و زمان شما هم تلف خواهد شد. در حوزه ی واگذاری قدرت و اختیار به کارمندان، چند حق انتخاب  مختلف وجود دارد که در این قسمت به نمونه هایی از آنها اشاره ی مختصری خواهیم داشت:

 

 

مرئوس این اختیار را دارد که بدون مشورت با رئیس تصمیم گیری کرده و تصمیمات فردی خود را به مرحله ی اجرا در آورد.

مرئوس تصمیم گیری می کند، اما باید رئیس و هر کس دیگری که در قضیه نقش دارند را نیز در جریان امور قرار دهد تا با این کار از بروز هر گونه مشکل غیر منتظره ای جلوگیری کرده باشد.

مرئوس پیشنهاد نهایی را می دهد که نیازمند تایید از سوی رئیس است.

مرئوس راه حل های مختلف را به رئیس معرفی می کند، اما تصمیم نهایی با خود رئیس می باشد.

مرئوس اطلاعات مربوط را ارائه داده و رئیس پس از مشورت و بررسی گزینه های مختلف، خود تصمیم نهایی را اتخاذ می نماید.

 

بهروری از هوش و استعداد

 

توانایی یک سازمان وابسته به استعدادها و قابلیت های مجموع افرادی است که در آنجا مشغول به کار هستند. استفاده ی موثر از استعدادهای سازمانی می تواند در وقت کلیه ی کارکنان صرفه جویی بعمل آورده، و تا حد بسیار زیادی ناامیدی ها و سردرگمی ها را از میان بردارد. این در حالی است که استفاده ی نابجا نتیجه معکوسی را به همراه خواهد داشت.

 

 

و این هم چند نکته در مورد چگونگی بکار گیری مهارت ها و استعدادهای لازم:

 

1- نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید. تا هر کجا که دانش و توانایی هایتان اجازه می داد، می توانید پیشروی کرده و خود را اهل عمل نشان دهید؛ اما زمانیکه شما کاری را انجام می دهید که در حیطه ی مهارت های فردیتان نمی گنجد، مجبور هستید زمان بیشتری را نسبت به کسی که در آن کار از توانایی و مهارت های بالایی برخوردار است، صرف کنید. با شناسایی نقاط ضعف و حوزه هایی که در آن مهارت ندارید، می توانید از تلف کردن وقت خود جلوگیری بعمل آورید.

 

اگر شما در انجام کاری مهارت ندارید، کسی را پیدا کنید که در انجام آن از مهارت های لازم را برخوردار باشد.

 

2- برخی از کارهای خاص هستند که نیاز به تخصص های بالا دارند و این امکان وجود ندارد که توسط پرسنلی که اندکی اموزش دیده اند به خوبی انجام پذیرند. به عنوان مثال کارهای گرافیکی (طراحی بروشور و کاتالوگ های بازاریابی و ... ). شاید بتوان این مسائل را به صورت داخلی و با کمک گرفتن از کارمندان خود شرکت انجام داد، و شاید با این کار از نظر مالی هزینه های کمتری را متقبل شوید، اما مطمئن باشید که از نظر کیفیت و زمان باید بهای سنگین تری را پرداخت نمایید. این روزها تکنولوژی امکان انجام رنج عمده ای از کارها را به ما داده است، اما این مطلب بدان معنا نیست که با بهره گیری از تکنولوژی صرف ما قادر هستیم کلیه ی امور تخصصی را بی عیب و نقص انجام دهیم.

 

تا زمانیکه دلایل قانع کننده و کافی برای انجام یک چنین کاری ندارید هیچ گاه کار متخصصینی که در بیرون هستند را خودتان انجام ندهید. مطمئن باشید که آنها خیلی بهتر و با کیفیت تر کار را به شما تحویل خواهند داد.

 

3- اگر هر بار که نیاز به یک "متخصص" پیدا کردید مجبور باشید که به دنبال آنها بروید، شاید این کار برایتان وقت گیر باشد. سعی کنید یک ارتباط مناسب با آنها برقرار کرده، کلیه نیازها و خواست های شرکت را با آنها در میان بگذارید و آنها را به طور کامل توجیه کنید. اگر با آنها قرارداد بلند مدت کاری می بندید هیچ گاه به دنبال پایین ترین قیمت نباشید. نشان دهید که به دنبال یک ارتباط طولانی مدت هستید و از این متخصص انتظار دارید که در وقت شما صرفه جویی کند نه آن را تلف کند.

 

4- زمانیکه نیاز مکرر به تخصص خاصی دارید، می توانید بر روی خدمه ی شرکت سرمایه گذاری کنید. به این منظور تعدادی از آنها را انتخاب کنید و برای گذراندان دوره های مختلف آموزشی به بیرون از شرکت بفرستید تا در آن رشته ی بخصوص تخصص کامل پیدا کنند. فقط کارمندان با دانش "خیلی خوب" هستند که می توانند پروژه های شما را با کیفیت بالا تحویلتان بدهند. این در حالی است که یک کارمند با سطح معلومات "معمولی" باید پیوسته از سوی افراد متخصص، پشتیبانی و حمایت شود که این امر به نوبه خود خیلی وقت گیر خواهد بود.

 

 

کنترل وقفه ها

 

افرادی که در کارها وقفه ایجاد می کنند، حال به چه صورت تلفنی و چه شخصاً، به هر حال وقت شما را تلف می کنند. نه تنها در طول زمانی که با آنها مشغول بحث هستید وقتتان گرفته می شود، بلکه پس از اتمام ارتباط، مجدداً باید زمانی را صرف کنید تا تمرکز از دست رفته تان را مجدداً بدست آورید.

 

چند تکنیک مدیریتی منحصر بفرد در مورد چگونگی از بین بردن و اداره ی مقتضی وقفه ها به شرح زیر می باشد:

 

1- زمانیکه برای قرارهای ملاقات خود برنامه ریزی می کنید (در داخل دفتر) آنها را به صورت گروهی در یک جای برنامه قرار دهید؛ اینطور نباشد که یکی از قرارهای ملاقاتتان صبح، یکی ظهر، و دیگری بعد از ظهر باشد. سعی کنید ویزیت ها پشت سر هم قرار بگیرند. این کار هم برنامه ی شما را منسجم تر می کند و هم به شما اجازه می دهد که با هر کسی به اندازه معین و کاملاً منطقی گفتگو نمایید. به منشی و یا مدیر جلسه وقت رسمی اتمام ملاقات را اعلام کنید و بگویید که تمایلی ندارید در حین جلسه کسی برایتان مزاحمت ایجاد نماید.

 

2- اگر شما دائماً با تماس های تلفنی گاه و بیگاه و ویزیت های بی موقع بمباران شوید، هر روز زمانی را در نظر بگیرید (زمان سکوت، زمان تمرکز) تا در کمال آرامش بتوانید بر روی پروژه های خاصی که در ذهن دارید کار کنید. کلیه کارکنان را نیز در جریان بگذارید و به آنها بگویید که این زمان برایتان ارزش زیادی دارد و هیچ کس نباید در طول این مدت برایتان مزاحمت ایجاد کند مگر در صورت بروز مسائل اورژانسی.

 

3- اگر کسی را استخدام کرده اید که پاسخگوی ویزیتورها و تماس های تلفنی باشد به او بگویید که چه کسانی را باید به داخل اتاق شما هدایت نماید و چه افرادی را به خارج راهنمایی کند. هیچ ضرورتی وجود ندارد که همه ی مراجعین را همان زمانی که آنها می خواهند ملاقات کنید.  باید در این مورد اعمال قدرت کرده و قرارهای ملاقات خود را اولویت بندی کنید.

 

4- هر روز زمان معینی را به جوابگویی تماس های تلفنی اختصاص دهید. اگر منشی استخدام کرده اید می توانید او را در جریان قرار دهید که چه زمانی به تماس های تلفنی پاسخ می دهید تا او بتواند طرف مقابل را نیز مطلع سازد.

 

 

سایر نکات مهم در زمینه ی مدیریت زمان

 

1- تنها زمانی به تماسهای تلفنی پاسخ دهید که مطمئن هستید طرف مقابل انتظار برگزاری یک جلسه ی بحث و گفتگوی طولانی تلفنی را ندارد. معمولاً قبل از نهار و یا پیش از اتمام ساعت اداری، زمان مناسبی برای انجام یک چنین کاری به شمار می رود. هنگامیکه با طرف مقابل تماس می گیرید می توانید بگویید: "من متوجه هستم که در حال حاضر برای صرف نهار تشریف می برید، اما می خواستم مطمئن شوم که با شما در مورد............. صحبت کرده ام."

 

2- برای قرارهای ملاقات خود یک زمان اتمام قطعی در نظر بگیرید. مسئول جلسه موظف است که این زمان را به کلیه ی حضار اعلام کند. با این روش کلیه شرکت کنندگان در جلسه محدودیت زمانی را در نظر گرفته و برنامه های خود را بر طبق آن تنظیم خواهند کرد. در مورد زمان اتمام جلسه کاملاً جدی باشید تا سایرین نیز متوجه این موضوع بشوند. مطمئن باشید که آنها هم مباحث مورد نظر خود را در همین بازه ی زمانی که شما در اختیارشان قرار داده اید، مطرح خواهند کرد .

روانشناسی - روش های موفقیت - تکنیک های مدیریت زمان برای افراد پر مشغله



یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 12:53 قبل از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

آیا شما هم جزء افراد فراموشکار هستید؟ آیا می توانـیـد   نام عناصر درس شیمی را بیاد آوید؟و یا اینک بدلیل آن است که حافظه بصورتی انتخابی عمل میکـنـد. برخی از مسائل را بدلیل اهمیت بیشتر آسانـتـر از بـقـیـه  به ذهن می سپاریم. اما مغز قابلیت بخـاطـر سپـردن هـر  موضوعی را داشته و فقط به کمی تمرین و ممارست نیاز   دارد.در ادامه مقاله با روشهای بهبود حافظه آشنا خواهید شد.

 

مسئله

 

بجای پرداختن و وارد شدن به مطالب پیچیده روانشناسی در زمینه حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، بیاید فقط قرار بگذاریم دیگر مسائلی که نباید فراموش مـی کردیـم را از قـلـم نیندازیم.

 

برای مثال هر کسی، شاید بجز معلم شیمیتان، شما را به خاطر بیاد نیاوردن فرمول یک ماده خاص خواهد بخشید. با این حال ممکن است بخصوص هنگامی که در تخت خواب خود مچاله شده اید بدلیل بخاطر نیاوردن تلفن نامزد خود کلافه و پریشان شوید. در زیر مواردی را که باید سعی در بذهن سپردن آنها نمایید، آورده شده است:

 

اسامی

شماره های تلفن

قیافه ها

کارها

قرارهای ملاقات

تاریخهای تولد

گفتگوها

حقایق ( یا اکاذیب )

بیاد نیاوردن موارد فوق عمدتا نتیجه مبذول نداشتن توجه کافی می بـاشد. اگـر بـرایـتان مهم بود هیچگاه فراموش نمی کردید. ( این جمله ای است که مـعمـولا نـامـزدم بـه مـن میگوید ) دفعه بعد کمی بیشتر سعی و دقت کرده و ببینید تا چه اندازه بیشتر موفق تـر خواهید شد. همچنین مخشص کنید که کدام حافظه را دارا میباشید: بصری یا سمعی. وقت پاسخ این سؤال معلوم گردید در موقیتی بهتر برای بهبود حافظه خود قرار خواهـیـد گرفت.

 

راه حل

 

در این قسمـت نـکاتـی مهم جهت بهبود مهارتهای به ذهن سپردن مسائل خاطر نشان شده است.

 

فعال باشید

 

این در مورد هر چیزی باید اعمال شود، هنگامیکه در حال شنیدن، تفکر و مصالعه کـردن هستید. سعی کنید از مطالبی که فرد دیگری به شما گفته، نکتـه برداری نـمـایـیـد. اگـر بیحال و غیر فعال باشید، مغزتان دچار کندی و تعلل خواهد گردید و اگر بـرای فـعـال بـودن تلاش کنید، ذهنتان آنچه که در حال بین شدن است را ثبت نموده و راحت تر می توانید آرا بخاطر بسپارید.

 

تمرکز کنید

 

به جزئیات دقت نمایید. در طول روز چیزهای بسیار زیادی را می شنویـم اما تنها آنهایی را بیاد می آوریم که برایمان اهمیت داشته اند.  مسائل مورد اهمـیت خـود را گـستـرش و بسط دهید تا بیشتر بتوانید آنها را به ذهن بسپارید. یک روش خوب این است که همه چیز را حیاتی فرض کنید. وانمود کنـیـد کـه یـک کـارآگـاه جنـایـی هستید و هر آنچه که در پیرامون شما در حال اتفاق افتادن است، حائز اهمیت می باشد.

 

ایجاد پیوستگی نمایید

 

بین آنچه که میخواهید بیاد بسپارید و آنچه کـه قـبلا در ذهن دارید ارتباط به وجود آوریـد. این ارتباط میتواند یک رنگ، یک عدد یا یک کلمه هم قافـیـه بـاشـد. برای بـخـاطر داشـتن لیـستـی از چیزهای مختلف، تصاویری که هم قافیه با اعداد می بـاشـنـد را بـرای خــود مجسم نمایید. برای مثال یک با "دک" هم قافیه است پس میتوانید در ذهن خود اولـیـن قلم لیست را با دک ضبط مجسم و مربوط کنید. بهمین ترتیب بـرای عـدد دو کـه با "مـو"  (درخت انگور) هم قافیه است انجام دهید. همچنین میتوانید از کلمات مخفف، و ترکیب اسامی و یا متصل نمودن اول حروف کلمات ( مانند حروف ابجد ) استفاده کنید.

 

تکرار نمایید

 

روش تنبیه معلم مدرستان را بیاد دارید؟ هرگاه فردی دچار خطایی می شـد، مـجبورش میگرد چندین و چند بار مطلبی را بنویسد. تکرار به ما برای به ذهن سپردن مـوضـوعـات کمک کرده و باعث حک شدن افکار در مغزمان میگردد. هرگاه فردی را ملاقات می کـنـیـد، شروع به تکرار اسم او ذهن خود نمایید. وقتی کسی شماره تلفنش را بشمـا میـدهـد، چندین بار آنرا روی کاغذ نوشته و با صدای بلند تکرار کنید. اگر می خـواهـیـد مـطلبی را حفظ کنید کافی است آنرا چندین بار روی تکه ای کاغذ بنویسید.

 

 اسامی را بهم ربط دهید

 

وقتی با کسی که با او قبلا آشنا شده اید اما اکنون اسمـش را بیاد نمی آوریـد، برخـورد میکنید، دچار آشفتگی و کلافگی می شویـد. مشکل را مـی تـوانـید با مرتبط نمودن آن اشخاص با کسی کـه بـه آنـهـا شباهت دارد و یا بـا واژه ای که با یـکـی از خـصـوصـیــات شخصیتی آنها  نـزدیـک است، حـل نمـایید. با اسامی آنها بازی کنید ( رضا خوش تیپ، شیرین عسل ) و یک تصویر خیالی از آنها در ذهن خود مجسم نماییـد. بـرای بیـاد آوردن اسم فردی می تـوانـید حروف الفبا را از ابتدا بازگو نموده تا اینکه به حرف ابتدای اسم او برسید. احتما در این هنگام کل اسم را بخاطر خواهید آورد.

 

تصویری با مفهوم ایجاد کنید

 

از هرآنچه که میخواهید بخاطر بسپارید، تصویری خیالی در ذهن ایجاد نمایید. موضوعی را در ذهن خود تصور نمایید تا بتوانید همه چیز را بـصـورتی واضح مشاهده کنید. سپس هنگامیکه چیزی را فراموش کرده اید، این تصویر را مجسم کنید تا مـغـز شـمـا اطـلاعـات از دست رفته را بازیابی نماید.

 

رهنمودهای همه منظوره

 

عمل کردن به این نکات باعث میشود دهنی خلاقتر نسبت به گذشته داشته باشید.

 

از اطلاعات لذت ببرید

 

ما همیشه موضوعاتی را در خاطرمان نگاه میداریم که به آنها علاقمنـد هستـیـم. اگـر از ریاضیات متنفر باشید، حـفـظ کـردن فـرمـول ها و تـئوریهای پیچیده برایتان بسیار سخت خواهد بود. اما اگر یک فرضیه ریاضی را به صـورت کامـل مطـالـعـه نـمـوده و بـا مـصـائب و سختی های فردی که آن فرضیه را مطرح و عمر خود را برای اثـبـات آن صـرف کـرده آشـنا شوید، به مـوضوع عـلاقمند شده و بـخـاط سپـردن آن بـی دردسر و آسان خواهد گردید. همـیـن مـطلب در مـورد مـسائـل دیـگر نـیـز صادق است. دلیلی وجود دارد که بیاد آوردن شماره تلفن رستوران مورد علاقه تان آسانتر است از شماره تلفن مطب دنـدان پزشـک شما است.

 

وقت بگذارید

 

حافظه بصـورت لحضه ای و آنی عمل نمیـکند. برای حضم و درک اطلاعات باید وقت کافی صرف نمایید. البته بخاطر سپردن بـعضی چیزها سریعتر از بعضی دیگر انجام میگیرد، اما هیچگاه خودتان را به دلیـل کنـد بودن سرزنش نکنید. وقتی سعی در حفـظ کردن چیزی دارید، سطح انرژی خود را بالا نگاه داشته و بصورتی مؤثر تمرکز نمایید.

 

آرامش داشته باشید

 

فشار روانی برای برخی از افراد مفید است اما اغلب ما وقتیـکه رها از تنشها میباشیم، بهتر عمل می کـنـیم. نفسی عمیق کشـیده و آرامـش خـود را حفظ کنید. تمدد اعصاب باعث بالا رفتن سطح آگاهی و قابلیت بخاطر سپاری در شما می گردد.

 

گزینشی عمل نمایید

 

این امکان وجود ندارد که یک فرد همه مسائل پیرامون خود را به ذهن بسپارد. شما باید انتخاب گر باشید؛ آنچه را که مایل به نگهداریش در حافظه هستید بگزیـده و مـابـقـی را فراموش کنید. مغز شما همانند یک کشوی فایل میماند. بنابراین پرونده های غیرضروری را دور انداخته و فضا را برای نگهداری چیزهای مهم تر آزاد بگذارید.

 

به سلامتی خود اهمیت دهید

 

مغز بصورتی صمیمانه به بدن متصل است. هر روز تمرین کنید تا فشار خونی متــعادل و ششهایی سلامت داشته باشید. از رژیم غذایی مناسب استفاده کنید تا مواد غذایـی و ویتامینهای مورد نیاز بدنتان تامین گردند. خوردن مشروبات الکلی و استعمال دخانیات باعث کاهش خلاقیت ذهن میشود.

 

 

حافظه برتر

 

همگی این نکات روشهایی برای تمرکز و دقت نمودن بیشتر بـمسـائل پیرامون میباشد. به آنچه که میـخواهید بخاطر بسپارید اهمیت داده و در این راه سعی و تلاشی حقیقی مبذول دارید.هرچقدر بیشتر مهارتهای نوظهور خود را پروش داده و فعالتر باشید، حافظه پویاتر و قوی تری خواهید یافت.

روانشناسی - روش های موفقیت - تقویت حافظه